خشونت با بنی اسرائیل (قرآن)بنی اسرائیل بعد از موسی علیهالسلام، دچار آوارگی و برخورد خشونت آمیز از سوی دشمنان خود بودند. خشونت دشمنان با بنی اسرائیل، عامل برانگیخته شدن آنان برای مبارزه بود. برخورد خشونت آمیز فرعون با بنی اسرائیل، با کشتن پسران آنان تحقق می یافت. ۱ - آوارگی پس از حضرت موسیبنی اسرائیل بعد از موسی علیهالسلام، دچار آوارگی و برخورد خشونت آمیز از سوی دشمنان خود بودند: «أَلَمْ تَرَ إِلَی الْمَلإِ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ مِن بَعْدِ مُوسَی إِذْ قَالُواْ لِنَبِیٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِن کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَ مَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِیَارِنَا وَ أَبْنَآئِنَا...؛ آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی ، که به پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم». (پیامبر آن ها) گفت: «شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا ، جهاد و پیکار نکنید»! گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانهها و فرزندانمان رانده شدهایم، (و شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال ، و فرزندان ما اسیر شدهاند)»؟! اما هنگامی که دستور پیکار به آن ها داده شد، جز عده کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است.» این آیه، اشاره به جمعیت زیادی از بنی اسرائیل میکند که یک صدا از پیامبر خویش، تقاضای امیر و رهبری کردند، تا بتوانند به فرماندهی او با «جالوت» که تمام حیثیت دینی، اجتماعی و اقتصادی آن ها را به خطر افکنده بود پیکار کنند. قابل توجه این که: آن ها برای رفع تجاوز دشمن که ایشان را از سرزمینشان بیرون رانده بود، میخواستند مبارزه کنند، در عین حال، نام آن را فی سبیل الله (در راه خدا گذاردند) از این تعبیر، روشن میشود: آنچه به آزادی و نجات انسانها از اسارت و رفع ظلم کمک کند، «فی سبیل الله» محسوب میشود. علاوه بر این، پیکار مزبور، جنبه دینی و مذهبی نیز داشت. ۲ - خشونت دشمنان با بنیاسرائیلخشونت دشمنان با بنی اسرائیل، عامل برانگیخته شدن آنان برای مبارزه بود: «أَلَمْ تَرَ إِلَی الْمَلإِ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ مِن بَعْدِ مُوسَی إِذْ قَالُواْ لِنَبِیٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِن کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَ مَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِیَارِنَا وَ أَبْنَآئِنَا...؛ مگر داستان آن بزرگان بنی اسرائیل را نشنیدی که پس از موسی به پیامبر خود گفتند: پادشاهی برای ما نصب کن تا در راه خدا کارزار کنیم و او گفت : از خود میبینید که اگر کارزار بر شما واجب شود شانه خالی کنید؟ گفتند: ما که از دیار و فرزندان خویش دور شدهایم. برای چه کارزار نمیکنیم؟ ولی همین که کارزار بر آنان مقرر شد به جز اندکی روی برتافتند و خدا به کار ستمگران دانا است.» جمعیتی از بنی اسرائیل به پیامبر خود گفتند: پادشاهی برای ما معین کن تا در تحت فرمانش در راه خدا بجنگیم، و از سیاق بر میآید که پادشاهی که تا آن روز بر آنان تسلط داشته همان «جالوت» بوده، که در آنان به روشی رفتار کرده بود که همه شؤون حیاتی و استقلال و خانه و فرزند را از دست داده بودند و این گرفتاری بعد از نجاتشان از شر آل فرعون بود، که شکنجه شان میکردند و خدا موسی علیهالسّلام را بر آنان مبعوث کرد، و برآنان ولایت و سرپرستی داد، بعد از موسی ولایت ایشان را به اوصیای موسی وا گذاشت، بعد از این دورهها بود که گرفتار دیو جالوت شدند، و وقتی ظلم جالوت به ایشان شدت یافت و فشار از طرف دستگاه جالوت بر ایشان زیاد شد، قوای باطنشان که رو به خمود گذاشته بود، بیدار شد، و تعصب تو سری خورده و ضعیفشان زنده گشت، در اینجا بود که بزرگان قوم از پیامبرشان درخواست میکنند پادشاهی برایشان برگزیند تا به وسیله او اختلافات داخلی خود را برطرف نموده و قوایشان را تمرکز دهند، و در تحت فرمان آن پادشاه، در راه خدا کارزار کنند. ۳ - خشونت فرعون با بنیاسرائیلبرخورد خشونت آمیز فرعون با بنی اسرائیل، با کشتن پسران آنان تحقق می یافت: «وَ إِذْ نَجَّیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسَاءکُمْ وَ فِی ذَلِکُم بَلاءٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ؛ و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهائی بخشیدیم؛ که همواره شما را به بدترین صورت آزار میدادند: پسران شما را سر میبریدند، و زنان شما را (برای کنیزی) زنده نگه میداشتند. و در این ها، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود.» قرآن ، مخصوصا برای مجسم ساختن عذاب فرعونیان نسبت به بنی اسرائیل تعبیر به «یَسُومُون» کرده ( «یَسُومُون» فعل مضارع از ماده «سُوم» است که در اصل، به معنی دنبال چیزی رفتن میباشد و از آنجا که فعل مضارع معمولا معنی دوام و استمرار را میبخشد، در مییابیم که بنی اسرائیل به طور مداوم تحت شکنجه فرعونیان بودهاند). با چشم خود میدیدند پسران بی گناهشان را سر میبرند، و دخترانشان را به کنیزی میبردند، از این گذشته خودشان نیز دائما تحت شکنجه بودند، بردگان، خدمتگزاران و کارگران قبطیان و دار و دسته فرعون محسوب میشدند. ۳.۱ - پیشنهاد کشتن فرعون و قومش«وَ قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَونَ أَتَذَرُ مُوسَی وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ وَ یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءهُمْ وَنَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ؛ بزرگان قوم فرعون گفتند چرا موسی و قوم او را میگذاری که در این سرزمین فساد کنند و ترا و خدایانت را واگذارند، گفت پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را نگه خواهیم داشت که ما بالا دست آنهاییم و نیرومند.» این جمله حکایت گفتاری است که قومش با فرعون داشته و میخواستند او را فریب دهند و به قتل موسی و قوم او تحریکش کنند، لذا فرعون در رد پیشنهاد آنان گفت: کشتن موسی و بنی اسرائیل برای ما مهم نیست، برای اینکه فعلا قدرت در دست ما است، و در هر حال برایشان تسلط داریم، پس چه بهتر همان عذاب قبلی را در حق ایشان اجراء نموده فرزندانشان را کشته و زنانشان را زنده نگهداریم. و این جواب خود دلیل روشنی است بر اینکه قوم فرعون از او خواستند تا موسی و قومش را بکشد، زیرا اگر پیشنهاد ایشان چیز دیگری غیر از کشتن بود جمله «وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ» آن موقعیتی را که میبایست داشته باشد نمیداشت. ۳.۲ - شکنجه مستمر بنیاسرائیل«وَ إِذْ أَنجَیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَونَ یَسُومُونَکُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءکُمْ ... ؛ (به خاطر بیاورید) زمانی را که از ( چنگال ) فرعونیان نجاتتان بخشیدیم! آنها که پیوسته شما را به بدترین صورت شکنجه میدادند، پسرانتان را میکشتند، و زنانتان را (برای خدمتکاری) زنده میگذاشتند؛ و در این، آزمایش بزرگی از سوی خدا برای شما بود.» «یَسُومُون» از ماده «سُوم» و اصل آن چنان که «راغب» در «مفردات» میگوید دنبال چیزی رفتن است و به طوری که از «قاموس» استفاده میشود یک نوع معنی استمرار و ادامه نیز در آن افتاده، بنابراین معنی «یَسُومُونَکُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ» این است که آن ها به طور مستمر به دنبال مجازاتهای دردناک و شکنجه دادن شما بودند. سپس- همان طور که روش قرآن در بیان تفصیلی مطالب پس از بیان اجمالی آن ها است- این عذاب و شکنجه مستمر را چنین شرح میدهد که: آن ها «پسران شما را به قتل میرسانیدند، و زنان و دخترانتان را (برای خدمتگزاری و بردگی) زنده نگه میداشتند» «یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءکُمْ وَ یَستَحیُونَ نِسَائَکُم». ۳.۳ - عذاب سخت بنیاسرائیل«... إِذْ أَنجَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءکُمْ ... ؛ و به یاد بیاور آن زمانی را که - موسی به قوم خود گفت نعمتهای خدا را بر خود به یاد آورید، زمانی که (گروهی از) فرعونیان به سختی عذابتان میکردند و پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را (برای خدمتکاری) زنده نگه میداشتند، نجاتتان داد و در این ها از جانب پروردگارتان آزمایش بزرگی بود.» کلمه «یَسُومُونَکُمْ» از «سُوم» است و سُوم، بطوری که راغب گفته به معنای رفتن به طلب چیزی است. در این صورت، این کلمه هم رفتن را میرساند و هم طلب کردن را. ولی گویا در آیه شریفه به معنای چشاندن عذاب است، و کلمه «استحیاء» به معنای زنده نگهداشتن است. و معنای آیه این است که : ای رسول ما! به یاد بیاور - و با یادآوریت، ایستادگی و ایمانت را به عزیز و حمید بودن خدا زیادتر کن - آن زمانی را که موسی به قوم خود (بنی اسرائیل) گفت : ای بنی اسرائیل! نعمت های خدا را بیاد آورید، آن روز که از آل فرعون و مخصوصا از قبطیان نجاتتان داد، قبطیانی که دائما شما را شکنجه میدادند و عذاب میچشاندند، و اغلب، پسرانتان را میکشتند و دخترانتان را برای کلفتی و رختشوئی خود، زنده نگه میداشتند، که در این وقایع، بلا و محنت (امتحان) بزرگی از ناحیه پروردگارتان بود. ۳.۴ - استضعاف بنیاسرائیل«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَ یَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ ... ؛ فرعون در زمین برتری جوئی کرد، و اهل آن را به گروههای مختلفی تقسیم نمود؛ گروهی را به ضعف و ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سرمی برید و زنانشان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه میداشت؛ او به یقین از مفسدان بود!» فرعون، مخصوصا مردم «مصر» را به دو گروه مشخص، تقسیم کرد: «قبطیان» که بومیان آن سرزمین بودند، و تمام وسائل رفاهی و کاخها و ثروتها و پستهای حکومت در اختیار آنان بود. و «سبطیان» یعنی مهاجران بنی اسرائیل که به صورت بردگان و غلامان و کنیزان در چنگال آن ها گرفتار بودند. فقر و محرومیت، سراسر وجودشان را فرا گرفته بود، و سختترین کارها بر دوش آن ها بود، بی آنکه بهرهای داشته باشند (و تعبیر به «اهل»، درباره هر دو گروه به خاطر آن است که بنی اسرائیل مدتها ساکن آن سرزمین بودند و به راستی اهل آن شده بودند). هنگامی که میشنویم، بعضی از فراعنه مصر، برای ساختن یک قبر برای خود ( هرم معروف «خوفو» که در نزدیکی پایتخت مصر «قاهره» قرار دارد) یکصد هزار برده را در طول بیست سال، به کار میگیرد و هزاران نفر از آن ها را در این ماجرا، به ضرب شلاق یا از فشار کار به قتل میرساند، باید حدیث مفصل را از این مجمل بخوانیم!. دومین جنایت او، استضعاف گروهی از مردم آن سرزمین بود، قرآن میگوید: «آن چنان این گروه را به ضعف و ناتوانی کشانید، که پسران آن ها را سر میبرید و زنان آن ها را برای خدمت، زنده نگه میداشت» «یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَ یَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ». او دستور داده بود، که درست بنگرند فرزندانی که از بنی اسرائیل ، متولد میشوند اگر پسر باشند آن ها را از دم تیغ بگذرانند! و اگر دختر باشند، برای خدمتکاری و کنیزی زنده نگه دارند! ۳.۵ - دستور قتل همراهان موسی«... قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاء الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ ... ؛ و چون حق را از ناحیه ما آورد گفتند فرزندان هر کس که طرفدار اوست به قتل برسانید و زنانشان را زنده نگه دارید ولی کید و نقشههای فرعون کیدی کور و نقشهای بر آب بود.» در این آیه ما بین آنچه موسی برایشان آورد و بدان دعوتشان کرد، با مقابلهای که آنان کردند و نقشههای شیطانی که ریختند، مقابله و مقایسه شده است، میفرماید: موسی برای آنان حق را آورده بود و جا داشت حق را بپذیرند، به خاطر همین که حق است و نیز به خاطر اینکه آنچه آورده بود از ناحیه خدای تعالی بود، بدین جهت لازم بود آن را قبول کنند و رد نکنند، ولی در عوض کید کردند و آنچه که گفتند بدین منظور گفتند که کسی به موسی ایمان نیاورد. اما خدای عزیز کید ایشان را بی نتیجه و خنثی ساخت و نگذاشت آن کید به گروندگان به موسی اصابت کند. سیاق آیه این اشعار را دارد که یکی از گویندگان این حرف قارون بوده که خود از بنی اسرائیل بوده است و اشکالی هم ندارد، چون فرمان به کشتن پسران بنی اسرائیل و زنده نگهداشتن دختران از ناحیه فرعونیان و قبل از دعوت موسی علیهالسّلام بوده، و فرمان در این آیه که گفتیم قارون هم در آن شریک بوده، بعد از دعوت موسی و در خصوص فرزندان مؤمنین به وی بوده است و هیچ مانعی ندارد که قارون هم در این فرمان با فرعونیان موافقت کرده باشد، چون او با موسی و مؤمنین عداوت میورزیده. و در اینکه فرمود: «الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ» و نفرمود: «آمنوا به» اشاره است به اینکه گروندگان به موسی از آن جناب پشتیبانی هم میکردند و در دعوتش کمکش مینمودند. ۴ - پانویس۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۶۶، برگرفته از مقاله «خشونت با بنی اسرائیل» |